نمی دانم چرا وقتی،
دلم درگیر یاد توست،
هوا دلگیر و بارانیست.
صدای رعد هم جاریست.
نه رویایی ، نه کابوسی ،
هر آنچه هست بیداریست.
نمکدان می شود ابر و.
نمکها روی زخم دل .
و این آغاز یک موضوع تکراریست.!
هنرها دارد این باران،
از آن لحظه که می بارد،
تبم در گریه می سوزد.
تحمل کینه می توزد.
و تن هم طبق معمول همیشه
پیله ی افسوس می دوزد.
دلم دلتنگ یاد توست.
یاد ,دلتنگ ,هم ,توست ,تحمل ,بارد،تبم ,دلتنگ یاد ,یاد توست ,در گریه ,بارد،تبم در ,می بارد،تبم
درباره این سایت